خوش گلميسيز ...
آذربايجان ياتمييب ...
چهارشنبه 23 مرداد 1392 :: نويسنده : سعيد
+0 به يه ن
مقدمه اي بر مبحث ايلاميان بزبان فارسي:

ايلاميان شاخه اي از آن دسته از اقوام خويشاوند و همزباني بودند كه در حدود 5000 سال قبل از ميلاد از اسياي ميانه به ايران كوچ كردند. ايلاميان در جنوب غرب ايران امروزي ساكن شدند. و بعد از چندين قرن موفق به ايجاد تمدن بزرگي به نام ايلام شدند و دولت عيلام نزديك به سه هزار سال دوام يافت.
ايلاميان تقريبا همزمان با سومري ها دولتشان را كه شامل خوزستان, اطراف كوههاي بختياري,لرستان,پشتكوه و انشان يا انزان(فارس) بود تشكيل دادند.پايتختشان شوش بود و اهواز و خايدالو(خرم اباد) از شهرهاي مهم شان بود(حقوق تاريخ, صفحه 8?, علي پاشا). ولي بعدا سرزمين تحت سلطه شان را تا نواحي مركزي و شرقي ايران گسترش دادند?
خود اهالي ايلام كشورشان را Haltamtu هلتمتو به معني سرزمين خدا(ئي) مي ناميدند. سومري هاي دشت نشين ناحيه بين النهرين, ان كشور را ايلام(Elam) يعني كشور كوهستاني و اهالي ان را ايلامي يعني ساكنين مناطق كوهستاني خطاب ميكردند. اين نامگذاري را اكدي ها از سومري ها اخذ و از طريق تمدن بابل به تورات رسيد كه با املاي "عيلام" به اعراب و ديگر مسلمين منتقل شد.هخامنشيان مهاجر انان را Huwaja مي ناميدند.( دكتر ض? صدر,پيرامون نام تاريخي كشور"ايلام")
دولت مقتدر ايلام از ???? سال قبل از ميلاد تا 645 ق م يعني به مدت ????سال تداوم داشت و بيشترين تاثير را بر فرهنگ اقوام ساكن در ايران گذاشته است.
از ايلاميان كتيبه و لوحه هاي زيادي به جاي مانده و بيش از ده هزار لوحه ايلامي در دانشگاه شيكاگو نگهداري ميشود و اثاري كه تا حال ترجمه شده اطلاعات زيادي راجع به سلسله هاي شاهي ايلام ميدهند ولي اطلاعات راجع به زمان قبل از سارگون اول (2334ق م) شاه اكد كم است.
اولين سلسله سراسري ايلام "آوان" نام داشت (2550-2600ق م) و شوشتر كنوني مركزشان بود.
سلسله "سيماش" 12 شاه داشتند و مركز حكومتشان در شمال خوزستان و جنوب لرستان بود. اوايل حكومتشان همزمان با حاكميت قوتتي هاي اذربايجان در بابل بود و تابع انها بودند و اخرين شاه اين سلسله "Eparli" بود و اين سلسله در سال ?8??ق م سرنگون شد?از حوادث مهم اين دوران جنگهاي طولاني با سومر-اكد كه منجر به انقراض انان و تسلط درازمدت ايلاميان بر بين النهرين شد?
سلسله "سوككال ماخ" (?8??-????ق م) : از شاهان معروف اين سلسله" shirukduk" ميباشد كه بابل را مطيع ايلام كرد? در سال ?9?7 در شمال عراق كتيبه اي از او پيدا شد كه اشاره ميكند به حمله او به قوتتي هايي كه بين درياچه اورميه و ايلك باتان(همدان) ساكن بودند ,در ان حمله shirukduk شكست خورده و به شوش برگشته و بعد از مدتي ميميرد? بعد از او برادرش" شيموت-وارتاش" شاه ايلام شد?
دوره ميانه پادشاهي ايلام( ????-???? ق م) دوران زرين ايلام بود. ولي در قرن هاي ??-9 ق م به علت كشمكشهاي داخلي ايلام فاقد دولت مركزي بود و همه ايالتها كاملا مستقل بودند?
دوران جديد دولت ايلام (7??-???ق م ) از حساسترين دوران در تاريخ دولت ايلام بود,در اين دوره كياكسار شاه ماد همراه با بابل بر عليه آشور ميجنگيدند و ايلاميان از اين فرصت استفاده كرده دولت خود را تقويت كردند
در اين دوران "تيگلات پيلسر" شاه آشور توانست لولوبي ها و هوري ها را مطيع خود ساخته و مستقيما با ايلام همسايه شود? سارگون دوم در سال 7??ق م به ايلام حمله كرد ولي شكست خورد? آشور بني پال در سال ??? به ايلام حمله كرده و " خوم بان كالداش" اخرين شاه ايلام را دستگير كرد و دولت مركزي ايلام را منقرض كردند ولي دولت هاي محلي به عمر خود ادامه دادند و شكست نهايي ايلام با حمله هخامنشيان در سال ???ق م انجام گرفت?
ايلاميان بعد از اين شكست ديگر فرصت باز سازي دولت مركزي خود را نيافتند و بعد از انقراض ماد توسط هخامشيان? پارس ها بتدريج اراضي ايلام را ضميمه امپراطوري تازه تشكيل شده خود كردند و دولت هاي محلي ايلام تابع انها شدند?
ايلاميان براي تشكيل دولت مستقل خود حتي در زمان هخامنشيان بارها قيام كردند ولي ديگر موفق نشدنددولت پايداري را ايجاد كنند . داريوش در سال اول حكوتش سه بار براي جنگ با سه نفر از استقلال طلبان ايلام به انجا لشكر كشي كرد و هر سه قيام را با خشونت زياد سركوب كرد.داريوش  شهرشوش را گرفته و به پايتختي تبديل كرد و بدين ترتيب حكومت ايلام توسط هخامنشيان از بين رفت ولي ايلاميان مثل يك ملت تا قرن ها به حيات خود ادامه داد. در زمان اشكانيان ? ايلاميان حق ضرب سكه خود را داشتند و بارها در زمان اشكانيان براي استقلال خود قيام كردند.

از آنجا كه به هيچ وجه حمله آشوريها و حتي حمله هخامنشيان را پايان كار ايلام نميدانيم? بخش مهمي از كتاب را به بررسي تاريخ ايلام در دوره سلوكي ? اشكاني و ساساني اختصاص داده ايم و اميدواريم خواننده مجاب شود كه حمله آشور بني پال و ظهور هخامنشيان پايان كار ايلام نيست كه حتي در دوره اشكاني براي استقلال خود مي جنگيده اند.( د.ت.پوتس? باستان شناسي ايلام? مقدمه?ص? ? از انتشارات دانشگاه كمبريج?سال ????)
ايلاميان بر عكس سومريان بعد از انقراض حاكميتشان در طول عصر هاي زيادي به زندگي در وطن خود ادامه داده و زبان و تمدن خود را زنده نگه داشتند?زبان ايلامي كه به علت شباهت اش با زبان ديگر اقوام (قوتتي ه,كاسسي ها,???) از زمان Puzur inshushinak پوزور اين شوشيناك (???? ق.م.)زبان مشترك و اداري سراسر ايران بود توانست موقعيت ممتاز خود را تا اوايل ساسانيان حفظ كند?با ترجمه تعدادي از لوحه هاي ايلامي نگهداري شده در شيكاگو بطور قطعي ثابت شده است كه زبان ايلامي يك زبان التصاقي ميباشد و لغات زيادي در ان با تركي آذري امروزي شبيه يا عين هم هستند? آكادئمك "مار" ثابت كرد كه زبان ماد و ماننا نيز همان زبان ايلامي بود?
زبان ايلامي تا قرن ها بعد از سقوط ايلام اهميت خود را حفظ كرد , داريوش هخامنشي آن را زبان رسمي و اداري امپراطوري كرد و همه ?? هزار لوحه پيدا شده در تخت جمشيد به زبان ايلامي هستند(هنوز هم ترجمه نشده اند)? اكادمئك"مار" ثابت كرده است كه زبان رسمي و اداري ماد هم ايلامي بود(تاريخ و تمدن ايلام, ص?), اين موضوع بعدا در بخش مربوط به ماد ها شرح داده خواهد شد?
ايلاميان در زمان هخامنشيان, سلوكيان, اشكانيان و ساسانيان زبان خود را نگه داشتند و حتي در دوره بعد از اسلام نيز زبان ايلامي به حيات خود ادامه داد واز طرف تاريخنويسان اسلامي "خوزي" ناميده شد ,براي مثال اصطخري در كتاب"مسالك الممالك" به ان اشاره ميكند و تاريخدانان امروزي مثلا دكتر سيد محمدعلي سجادي و??زبان خوزي را همان زبا ن ايلامي ميدانند? اين زبان حالا هم در شوش و مناطق عراقي نزديك به شوش , از جمله شهر "مندلي" و هم چنين در شهر "سنقر" لرستان و اطراف ان و بعضي جاهاي ديگر زنده است و زبان عادي و روزمره اهالي ميباشد و خودش هم به زبان تركي اذري امروزي خيلي نزديك است, انان خودشان را اشكاني مينامند(تاريخ ديرين تركان ايران,جلد?, پروفسور ذهتابي)
" دمورگان" كه سالها در خرابه هاي شوش كاوشگري كرده بود مينويسد كه ايالت فارس حتي بعد از به قدرت رسيدن هخامنشيان شديدا تحت نفوذ فرهنگ و زبان ايلامي بود و پارس ها دولت و فرهنگ خود را بر آنچه كه از ايلاميان ياد گرفته بودند بنا نهادند?
"م? دياكونوف" محقق روسيمينويسد: در ايالت فارس چندين كتيبه ايلامي از اوايل حكومت هخامنشيان وجود دارد كه حضور بالاي ايلاميان در آنجا را حتي در زمان داريوش دوم نشان ميدهد? و اين مسئله از انجا ديده ميشود كه" مارتيا " كه خود را پادشاه ايلام مينامد در ايالت فارس زندگي ميكرد و در دفترخانه "استخر" حاكميت كامل زبان ايلامي نشانه بيسوادي مامورين و دولتمردان پارس ميباشد و نه اينكه تصور كنيم كه ان زبان فقط رايج در بين اهالي بود? (تاريخ ماد صفحه ?8?-?8?)
چونكه هخامنشيان كوچ نشين از خود تمدني نداشتند و حاكميت را با زور شمشير و خشونت و بيرحمي خاص خودشان بدست آورده بودند امپراتوري خود را بر پايه تمدن ايلام بنا كردند و به وسيله آنان تمدن ايلامي در دنيا توسعه يافت? در آن زمان دعواي تمدن و فرهنگ قومي در ايران وجود نداشت و اين عارضه از زمان ساسانيان توسط اردشير بابكان شروع شد( از بين بردن آثار تركان ماد و اشكاني توسط ساسانيان) و بعدا اين كار زشت توسط رژيم پهلوي كه خود را وارث انها معرفي ميكرد ادامه يافت( خيلي از آثار باستاني اذربايجان را در اين دوره از بين بردند)?
تمدن واحد سنتي ايران تا زمان انقلاب مشروطيت تقريبا همان تمدن ايلامي بود كه براي اولين بار با ورود اسلام تغييراتي در ان ايجادشده بود و بار دوم قازان خان سلطان معروف و كاردان ايلخاني با اصلاحات اجتماعي عظيم خود تغيراتي را در سيستم اجتماعي ايران داد و بعد ها هم در زمان مشروطيت و هم با انقلاب سفيد تغيراتي در آن شد ولي رويهمرفته ساختار اجتماعي امروزي ايران همان ساختار ايلامي و تمدن ايراني مساوي است با تمدن ايلامي و تمدني به اسم تمدن آريايي وجود خارجي نداشته و نظريه پوچ و بي اساسي است كه از طرف استمارگران غربي براي رسيدن به اهداف استمارگرانه شان در اواخر قرن نوزدهم به ميان كشيده شد و حالا خود انها خيلي وقت پيش به دغل بازي خود اعتراف كرده و موهومي بودن ان نظريه را تاييد نموده و حالا حتي نظريه زبان هندو اروپايي در محافل علمي طرد شده و احتمال خويشاوندي بين زبانهاي اروپايي و هندوايراني را كلا رد ميكنند?
دين ايلاميان بت پرستي بود و عقيده به ارواح مختلف, شامان ها, در بين انان رايج بود?اسم خداي بزرگ ايلام "شوشيناك"بود و هر شهري خداي خود را داشت و مجسمه خدايان در عبادتگاه هاي شهرها گذاشته شده بود ? مراسم ديني ايلام شبيه مراسم ديني سومر و بابل بود (تاريخ ماد, م دياكونوف ص ?89).
در سيستم اجتماعي ايلام نيز مثل سومريان و ديگر خلق هاي التصاقي زبان زن از حقوق اجتماعي خيلي بالايي برخوردار بود و در كارهاي دولتي و سرپرستي اماكن مذهبي زنان حضور گسترده اي داشتند و ستم جنسي بر عليه زنان از خصوصيات اجتماعي قبايل تات( قبايلي از اواخر قرن ?? به غلط با اسم اريايي خطاب ميشوند) بود و آنها زن را يك انسان حساب نميكردند و او را مثل يك جنس خريد و فروش ميكردند( هنوز هم در بين كردها, تاجيكها و بعضي ديگر از قبايل تات دختر را در مقابل پولي به مرد خواستگار ميفروشند) با به حاكميت رسيدن هخامنشيان به تدريج زنان از فعاليت هاي اجتماعي كنار زده شدند و تمام حقوق اجتماعي خود را از دست دادند. وضع اسفناكي را كه هخامنشيان به زنان تحميل كرده بودند? در زمان ساسانيان بدتر شد ولي با آمدن دين مبين اسلام وضعيت زنان كمي بهتر شد? اما هيچوقت به زمان قبل از آمدن تات ها بر نگشت?(زن در سيستم حقوقي ساسانيان,k.Bartlemen , ترجمه دكتر ن? صاحب الزمان) .
مجسمه سنگي"ناپير اسو" ملكه ايلام از ???? ق م قديميترين مجسمه زن پيدا شده در دنياست, اين مجسمه كه سرش كنده شده ?8??كيلو وزن دارد و نمونه هنر و ظريف كاري آنها است ومجسمه هاي يوناني و رومي كه صدها سال بعد از آن درست كرده شده اند از لحاظ هنري در سطح خيلي پايين تري قرار دارند?لباس هاي تن اين ملكه شبيه لباس هاي زنان اذري ميباشد?
هر كسي كه با زبان تركي اشنايي دارد با نگاهي به اسامي شاهان ايلام تشابهات آنها را با اسامي تركي امروزي ميبيند?مثال:اسامي تعدادي از شاهان ايلام: شيموت-وارتاش shimut-vartash , تن دن- اولي tan dan-uli, اونتاش قال untash-gal, ليلا-ايرتاشlila-ir-tash, هومبان هال تاشhumban-haltashو غيره? در آخر اكثر اسامي ايلامي پسوند هاي"تاش","آش" و"لي" وجود دارد كه در زبان همه اقوام التصاقي زبان ساكن اطراف كوههاي زاگرس(قوتتي,لولوبي,هوري,گيلزان,ماننا,ماد,???) نيز صرف ميشد و هنوز هم در بين اكثر اهالي همين سرزمين ها رايج است و براي مثال پسوند " تاش" بصورت "داش" در تركي آذري استفاده ميشود:يولداش, قارداش,تيمورتاش و غيره.
ايلاميان نيز همچون سومريان موفق به افريدن يكي از تمدنهاي عالي بشري شدند و در طول تمام دوره تقريبا ???? ساله حكومتشان "دمكراسي ابتدايي و سنتي" خاص اقوام ترك را حفظ كردند كه بعدا مادها, اشكانيان,سلجوقيان و ديگر سلسله هاي ترك آن روش را ادامه دادند(ايالات و ولايات نوعي استقلال داخلي داشتن و به فرهنگ و دين ديگران احترام ميگذاشتند), اين خصوصيت از اخلاق طبيعي تركان قديم به حساب مي آيد و در نتيجه همين روحيه آزاد ملي ايلاميان توانستند نزديك به سه هزار سال حكومت كنند و در مقابل اقوام سامي و غيره ايستاده و اغلب غالب ايند?سيتم حكومتي فدرالي اولين بار در تاريخ در ايلام شكل گرفت?
به مرور زمان تمدن درخشان ايلام هر چه بيشتر اشكارتر ميشود و شوينيست هاي فارس و حاميان ارياپرست شان( استمارگران غربي كه تاريخ ايران را به نفع قوم موهوم آريا شديدا تحريف كرده اند) كه تا ديروز ?يا وجود آنها را كلا انكار ميكردند و يا آنها را وحشي و غير ايراني ميناميدند? حالا با بيشرمي ميخواهند به آنها لباس اريايي ( بخوان لباس وحشيت) بپوشانند , براي مثال "يوسف مجيد زاده" در كتاب "تاريخ و تمدن ايلام" مينويسد:منطقي ترين فرضيه اين است كه ايلاميان به عنوان پروتولر زبانشان با ورود به دوران ماد به زبان ايراني مبدل شد.( اين پان فارس همان به اصطلاح تاريخ داني هست كه اخيرا در مصاحبه اي با روزنامه همشهري ادعا هاي دروغين پان فارس ها را در مورد كتابسوزي مسلمين در ايران را پس گرفته و اعتراف كرد كه آريايي ها تا قرن ? ميلادي هيچوقت هيچ نوشتاري از خود نداشتند و اولين بار در اواخر قرن ? ميلادي با كمك گيري از زبان عربي زبان فارسي قدرت نوشتاري پيدا كرد) ( همشهري، ? مهر ????)., اينها 8? ساله كه مشغول تحريف تاريخ ايران به نفع قوم موهوم آريا هستند و هنوز هم به اين امر سماجت ميكنند.
اككديان وساميان

چنان كه در مباحث قبلي اشاره شد, پيدايش تمدنهاي سومري وايلامي در خاك عراق و خوزستان ,توجه ساميان ساكن غرب  ,جنوب وشمال صحراي عربستان را به خود جلب نموده وبتدريج به منطقه بين النهرين كشاند.

با گذشت زمان ساميان يكي از دو ملت ساكن مابين رودهاي دجله وفرات شده وبتدريج صاحبان قدرت ومسند گرديدند, بنحوي كه به گواهي تاريخ ???? سال قبل ازميلادبه آن درجه از قدرت رسيده بودند كه اكثريت بسياري از شهرهاي سومري و بعضا حاكميت شهر(پاتئسي )را در اختياربگيرند.

در سال يادشده فردي سامي موسوم به"مانيشتو"با استفاده از مسند پاتئسي خود حاكميت سومريان را نقض نموده و سلاله پادشاهي "كيش"را بوجود آورد.

سلاله شاهي مذكور بارها بر عليه دولت ايلام اعلام جنگ كرده و به خاك آذربايجان آن عصر حمله نمود.(كه شرح كامل آن را در فصل تاريخ قديم آذربايجان ملاحظه خواهيدفرمود).

اككديان سامي نژاد قريب به ??? سال در منطقه حكم داري كرده وخدمات ارزنده اي به ملت سامي نموده واهتمام وافري براي از رسميت انداختن زبان سومري و فزون كردن اهميت زبانشان بكاربردندكه شرح خدمات آنها به ملتشان در تاريخ مضبوط است.

علي پاشا صالح در اثرش بنام "حقوق تاريخي"در باره حاكميت اككديان در اين دوره چنين مينويسد:

"در خاك شمال عراق كنوني ودر حوالي بغداد, خلقي سامي نژادموسوم به اككد مي زيست كه تقريبا ????سال قبل درنزاع با سومريان توفق يافته ,در دوره حكومت نامورترين پادشاهشان بنام"سارگون"سيطره تسلط خودرا از كرمانشاهان تا شام ودرياي مديترانه گشترش دادند.

اككديان ??? سال در مسند باقي ماندند ,وبا گذشت زمان سومريان مجددا قدرت را به قبضه درآورده و شهر"لاقاش" راپايتخت خودقراردادند.زبان سومري التصاقي را مجددا بجاي زبان اككدي سامي رسميت دادند."

شهرياران كيش با شاهنشاهان ايلام به جنگ پرداخته وشاه ايلام را به اككد, اسارت بردند ومدتهاي مديدي ايلام را خراجگزار اككد كردند.

با فرمان سارگون قوانين موجود به زبان سومري به زبان اككدي ترجمه شد و در معبد شهر"ائرخ"نگهداري گرديدكه در اعصار بعدي "آسور بانيپال" با تهيه نسخه اي از آنها قوانين مزبوررا به سرزمين آشور برد وبدين ترتيب اين قوانين تا كنون باقي ماندند.

از سنگ نبشته هاي كشف شده توسط دمرگان چنين برمي آيدكه يكي از شهرياران اككدي بنام "نارام سين"به خاك لوللوبيان در آذربايجان كنوني حمله كرده بوده است.

در صفحات بعدخواهيم ديد كه سلاله دوم شهرياران اككدي شهر ائرخ را پايتخت خود ساختند و در همين عصر در نزاع بين يكي از خلقهاي ساكن آذربايجان بنام "قوتتيان"مغلوب شده و بابل را مسخرساختند ودر آن به حكمراني پرداختند.(در فصل مربوط به تاريخ قديم آذربايجان خواهيم ديد.)
ارمغانهاي مدني وعلمي سومريان به تمدن بشري:

چنانچه اشاره شدسومريان خدمات شاياني به بشريت كرده اند وارمغانهاي ذي قيمتي در ابعاد فرهنگي وعلمي تقديم تمدن بشري نمودند كه ميتوان بشرح ذيل برشمرد:

?- وضع قانون واداره جامعه بر اساس موازين قانوني.

?- اختراع خط ميخي ونگاشت زبان شفاهي براساس خط مذكور.

?- تمام شاخه هاي مختلف علمي وصنعتي از سومريان آغازگرديده و در ميان ملل ديگر انتشار يافت و نسل به نسل بر غناي آن افزوده شده و به اين درجه از توسعه نايل آمد. با گذشت زمان و عمق يافتن تحقيقات علمي تاريخي به تدريج بر همگان آشكارمي شود كه يونانيان ومصريان باستان مبناي طب , هيئت و علوم مختلف ديگر را از سومريان به ارث برده اند.(حقوق تاريخي - علي پاشا .ص ??).

?- تقسيم روز به ?? ساعت ,هرساعت به ?? دقيقه و هر دقيقه به ?? ثانيه يادگارسومريان است.

?- تقسيم دايره به ??? درجه حقيقتي علمي است كه در زمان سومريان مرسوم شد.

?-كشف آلومينيم واستفاده گسترده درصنايع مانند اكتشاف بسياري از فلزات ديگر جزء مفاخر بشرقرن بيستم است, آلومينيم يكي از فلزات پايدار ويكي ازكم خطر ترين فلزات براي حيات بشري است و اكنون در ابعاد مختلف تمدن بشري تنيده شده است ,دانشمندان معتقدند كه در گذشته نه چندان دور بشر موفق به استخراج اين ماده با روش گالوانيزاسيون از مواد بخصوصي شده بود ,نقطه حيرت آور اينجاست كه " براساس حفاري هاي اخير در يكي ازقبور چيني متعلق به????سال پيش اشيايي فلزي از جنس آلومينيم يافته شده است , منطقا قبول اين واقعيت عجيب است زيرا آلومينيم بعد از كشف روش گالوانيزاسيون استخراج شده است "(اولجاس سليمان .آزي يا.استانبول ????- ص ???).

 دانشمندان كه درقبول اين واقعيت متعلق به سرزمين چين دچار ترديد بودند با كمال حيرت دريافتند كه نه تنها در چين دو هزارسال قبل بلكه در سرزمين سومريان متعلق به ???? سال قبل روش گالوانيزاسيون كاملا شناخته شده بوده و آلومينيم مستحيل شده است.

اولجاس سليمان در ادامه مطلب منويسد:"بدين ترتيب با مناعت طبع بايد بپذيريم روش استحاله آلومينيم متعلق به سومريان مي باشد يعني پنج هزار سال قبل از كشف روش گالوانيزاسيون اين روش در تمدن سومري كاملا شناخته شده بوده است"(اولجاس سليمان .آزي يا.استانبول ????- ص ???).
خط سومريان:

پيروحفاريها و كنكاشهايي كه از سوي باستان شناسان اروپايي و آمريكايي در شهرهاي بابل,شوش,اور,نيب پور و شهرهاي ديگر سومريان وايلاميان بعمل آمد, حكاكي هاي گل نبشته ها و لوحه هاي سنگي واستوانه هاي بيشماريافته شده در نواحي مذكور كه اكنون در موزه هاي سراسر جهان نگهداري ميشوند حكايت از وجودنوع خاصي از خط اختراع بشرموسوم به خط ميخي در ميان جامعه سومري دارد.

سومريان و ايلاميان قبل از اختراع خط ميخي از نوع ديگري از الفباي نگارش شبيه هيروگليف استفاده مي كردند كه براساس مستندات تاريخي دوره اين نوع خط نگارش بسيار كوتاه بوده و با تحول به خط ميخي كاملا از بين رفته است.

كتيبه ها ولوحه هاحكايت از آن دارد كه سومريان مخترعان خط ميخي بودند واين خط اعصارمتمادي بعنوان خط نگارش ملل منطقه مورد استفاده قرار مي گرفته است حتي داريوش اول با فاصله زماني چندين هزارساله از سومريان وايلاميان سنگ نوشته هاي خودرا به سه زبان ازجمله ايلامي واككدي وبا خط ميخي نگاشته است.

الفباي ميخي كه حاصل بالندگي تمدن سومري بوده است بعنوان ابزارنگاشت, براي چندين هزارسال حافظه تمدن بشري بسوي رشدوتعالي و شكوفايي بوده است .
سومريان اولين خالقان قانون درتاريخ بشريت:

چنانكه قبلاگفتيم تقريبا تمام متخصيصين تاريخ بر اساس اسناد ومدارك تاريخي كشف شده تا امروز بر اين مطلب اتفاق نظر دارند كه سومريان قديمي ترين قوانين تاريخ را وضع و اجرا كرده اند.و قانون حمورابي ملحم از قوانين سومري بوده است .علي پاشا صالح در اين باره چنين مي نويسد:

(مجموعه قوانين حمورابي بدنبال از بين رفتن تمدن سومري و از روي قوانين مكتوب آنان نوشته شده است زيرا كه مطابقت قوانين حمورابي و قوانين وضع شده از سوي"دونگي"پادشاه "اور"شباهت عجيب وغير قابل انكاري را نشان مي دهد.سلاله هاي پادشاهي سومري موسوم به "نيسابا"و"هاني"و"ايسئن"نيز از واضعان قانون بوده اند )-حقوق تاريخي ص ??و??

علي پاشاصالح اززبان تاريخدانان اروپايي چنين مي نگارد:

(سومريان اولين ملت متمدني بودند كه شهرنشيني اختيار كردند و بلحاظ اجتماعي اولين گروه بشريتند كه به قانون گردن نهادندكه شاهد اين مدعا اسناد ومدارك كشف شده مربوط به آن اعصار ازمنطقه ازجمله سندمعاملات املاك بين سومريان است مي باشد)-حقوق تاريخي ص ??و??

اسناد بجاي مانده ازسومريان بيانگر اينست كه نه تنها مجموعه قوانين تاريخي بسيارقديمي در آن زمان بين سومريان حاكم بوده بلكه به مرورزمان و براساس احتياج دست به خلق و تطور قوانين ميزدند.)- حقوق تاريخي ص ??

براي مثال كتيبه هايي ازشهريار شهر "لاگاش"كه موسوم به "اوروكاجينا"بوده (???? قبل ازميلاد) بدست آمده است كه نشان ميدهد اين شاه قوانيني از ازمنه قبل را به نفع حمايت از مظلومان درمقابل مامورين دولتي و روحانيون طمعكاركه عادت به رشوه گيري داشته اند تغييرداده است .

سند ديگري كه تاريخ آن به ???? سال قبل از ميلاد برمي گرددمبين اين است كه در شهر لاگاش محكمه اي كه حكم ناحق جهت مصادره اموال يك نفر سومري صادر كرده بود به تعطيلي كشانده شده است.

 اسناد وكتيبه هاي بدست آمده ازشهرياران نسل سوم شهر "اور"(???? قبل از ميلاد)بروشني قوانين مربوط به معامله, وراثت ,هبه وطلاق را نشان مي دهد.

مجموعه قوانيني موسوم به "آناايتي شو"مربوط به دوره هاي بعدي,بروشني مناسبات خانوادگي وروابط بين فرزند وپدرومادر را بيان مي كند كه شامل ? قانون كامل درمورد قول نيزاست.

قوانيني مشتمل بر ?? ماده متعلق به ???? قبل از ميلاد از سومريان بدست آمده  كه ? ماده آن مربوط به روابط خانوادگي است كه ? ماده آن تقريبا همان قوانين حمورابي مي باشد و بقيه مواد قوانين به مناسبات پدر ومادر با فرزند خوانده ,مجازات اذيت خانم هاي باردار,صدمه رساندن احشام به مزروعات ,نحوه نگهداري وقوانين باغداري,قوانين مربوط به قشون و مجازات تهمت مربوط است.(حقوق تاريخي-ص ??)

بر اساس تحقيقات باستان شناسان اروپايي قوانين سومري دست مايه قوانين حمورابي بوده است و بعنوان ريشه بلامنازع قوانين حمورابي ارزيابي ميشود.

لازم به ذكر است حمورابي از قوانين مربوط به اككديان نيز جهت تدوين قوانينش سود جسته بود,ازجمله به مجموعه قوانيني موسوم به "ائشنوننا"ميتوان اشاره كردكه دوعصرقبل از ايشان (???? قبل از ميلاد)در منطقه اي مابين تمدن اككد وعيلام جهت شهري پايتخت مانند در?? فصل تدوين واجرا شده بود كه تقريبا سه چهارم قوانين حمورابي از اين مجموعه قوانين اقتباس گرديده است.

به مجموعه ديگري از قوانين قبل ازحمورابي ميتوان اشاره داشت كه مربوط به پادشاهي "اورناممو"(????قبل ازميلاد)از سلاله هاي سومرــاككد بوده است .

اساسا محقق شده است كه حمورابي با مبنا قراردادن قوانين سومري وسومري - اككدي وقسما اككدي با جمع بندي و خلاصه سازي اين قوانين در اعصار بعد اقدام به خلق قوانين حمورابي در بابل نمود.

بدين ترتيب ميتوان سومريان را صاحبان اولين قوانين بشري دانست كه مانند ابعاد ديگر تمدن تاثيري عميق وژرف در ملل همسايه و جهان در اعصار بعد نهاده است.شهر بابل در مركز بين النهرين بدليل موقعيت استراتژيكي اش باتمدنهاي مصر باستان از غرب و هندوستان از شرق و آسياي ميانه از سوي شمال ارتباط داشته است ودر ازمنه دورمركز ثقل تجارت و مراودات جهاني و ارتباط ملل بوده است. تجار بابل با وضع قوانين تجارت به اقصي نقاط جهان سفرنموده وبا خود اين قوانين را تسري دادندو بدين ترتيب  اين سوغات پربها يعني قانون مداري سومري را به ملل دنيا هديه نمودند به همين دليل تاريخ شناسان وحقوق دانان به نقش سومريان در تطور تاريخ تمدن وحقوق نقش بسيار ويژه وبرجسته اي قائلند.
سومريان بانيان اولين تمدن عالي بشري

تا قرن بيستم تصور براين بود كه مصريان و يونانيان بنيانگزاران اولين تمدنهاي بشري بودند.با مكشوفات وپژوهشها و تحقيقاتي كه اوايل قرن بيستم صورت گرفت عكس اين مطلب به اثبات رسيدو ديگر بر اساس مستندات متين وبصورت قطعي محرز شده است كه نه تنها تمدن مصر باستان اولين تمدن بشري نيست بلكه نتيجه مستقيم تمدن عالي سومري است.

با ستان شناس شهير آمريكايي پرفسور woolley كه در صدر هيئت حفاري از طرف دانشگاه پنسيلوانيا وموزه بريتانيا ماموريت كنكاش و پژوهش در شهر "اور"را يافته بودبصورت قطعي و علمي در كتابي كه بعدا  تاليف كرد چنين نگاشت: تمدن سومري ????سال قبل از تمدن مصر بوجود آمده و فرضيه نخستين تمدن بشري در مصر كاملا مردود مي باشد.سومريان ???? سال قبل از ميلاد وارد مراحل عالي تمدن بشري شده اند و الگويي كامل براي تمدنهاي مصر,آشور,آسياي صغير,كرت ويونان شده اند.(حقوق تاريخي ـ علي پاشا ـ ص??).

 نه تنها تمدن مصر ويونان وام دار تمدن سومري است بلكه همانطور كه متعاقبا خواهيم ديد,نگاشت قانون با تمدن عالي سومري آغاز شده است بطوري كه قانون مشهور حمورابي چكيده اي بيش از قوانين موضوعه سومري نيست.

با اصل علمي اثبات شده هيئت حفاران آمريكايي مبني بر اينكه تمدنهاي مصر و يونان و خاور ميانه منتج از تمدن سومري است حال اين سوال مطرح مي شود ,چگونه واز چه طريقي تمدن سومرـ ايلام ـ بابل به مصر باستان راه يافته است؟

 تمدن سومري كه قريب به ???? سال قبل از ميلاد در شرف تكوين بود با شهرهاي آباد ومردمان ثروتمندش بتدريج توجه ساميان واقع در جنوب(نزديك به صحراي عربستان)جنوب غرب و شمال اين تمدن را  به خود جلب كردبنحوي كه در برهه اي اززمان رقابتها با تسلط اكديان سامي نيز همراه بوده است ليكن نتيجه مستقيم اين رقابت اين بودكه سومريان با تسلط همه جانبه اي كه داشتند شروع به ظلم كردن به ملتهاي سامي نمودند, بوجودآمدن نابرابري ها از سوي تمدن ايلام نيز به ساميان به معرصه ظهوررسيد.بر اساس مستندات تاريخي تظلم ها و رقابتها در عصر غلبه ايلاميان بر سومريان و اكديان به اوج خودرسيد.

دسته هاي مهاجر بزرگي از ساميان براي رهايي از پنجه هاي نابرابري و ظلم روي به سوي شرق مديترانه و فلسطين و غرب صحراي عربستان(يمن قديم ـ م) نهادند,ساميان مهاجر تمدن سومري و پايه هاي اين تمدن را به اراضي جديد بردند و با بوميان مناطق مذكور به اشتراك گذاشتند.

ساميان مهاجري كه از بابل به شمال مهاجرت كرده بودنددر نزديكي شهر موصل كنوني تمدني نظامي وحربي بسيار غدار و خون ريزي به مركزيت نينوا بنام آشوررا پايه ريزي كردندو آشوريان پايه گزار تمدني در شرق درياي مديترانه بنام فينيقيان شدند ودر جنوب تمدن فينيقي در اراضي موسوم به فلسطين مهاجران سامي با خلق اسراييل تمدن ومدنيت يهودي را بوجود آوردند .

دسته اي از مهاجران سامي كه از ظلم وستم ايلاميان-سومريان به ستوه آمده ودر اراضي صحراي سينا رحل اقامت افكنده بودند در فصول بعدي تاريخ با گذشتن از صحراي سينا درسرزمين پر نعمت نيل اقامت گزيدند و سلاله هاي فرعونيان و تمدن مصري را بوجود آوردند.

در اينكه مصريان اساس موجوديت تمدنشان را از سومريان گرفته اند, باستان شناسان قول واثق دارندوشبه اي در آن نيست ليكن گروهي از متخصيين تاريخ باستان بر اين باورند كه تمدن يونان و روم نيزنتيجه منطقي تمدن سومري است ,باستان شناس ومتخصص تاريخ تمدنهاي باستان"لوپووانت"دراين باره چنين مي نويسد:

(گروهي از ساميان مهاجر كه تقريبآ ????ـ???? قبل از ميلاد مجبور به مهاجرت از منطقه سومريان و ايلامي ها شده و در منطقه فلسطين مصر اقامت گزيدنداين اقوام نيز مانند ساير طوايف آن اعصار بت پرست بوده و بصورت كوچ نشين مي زيستندكه بعدا قوانين تمدن يهود و عبري را بواسطه كتاب تورات نگاشته و ضبط كردند و سركرده شان ابراهيم خليل بوده است كه دو دوره قبل از حمورابي در كلده مي زيسته است.

درهمان دوره دو قوم موسوم به "ائتروسك"و"سيكول"به غرب مهاجرت كردندو ساكنان اوليه ايتالياي مركزي ائتروسكها بودند ,كه سنگ بناي بسياري ازشهرها را گذاشته ودر سواحل درياي اژه موسس, مدنيت غرب شدند.وسيكولها نيز در جنوب ايتالياوسيسيل قرارگرفتند.

فينيقيان سامي نژاد وعبري در سرتاسر سواحل شمالي وشرقي مديترانه به تجارت ومكاشفه وسياحت پرداختند وموفق به ايجاد يك نوع الفبا شدند كه يونانيان از آن استفاده مي كردند .

قوم ديگري كه موفق به خلق تمدن بسياردرخشاني در منطقه مذكور شد كئرت ها بودند كه طول سيادتشان ????-???? قبل از ميلاد قوام داشت.)
تصورات ديني سومريان-صفحه??و??كتاب

 

باستانشناسان ،براين باورند كه سومريان بت پرست بوده اند.مردمان آن اعصار مانند ايلاميان ،هورييان،كاسسي ها،اورارتوهاو... همه بت مي پرستيدندويكتاپرستي هنوز موضوعيت نيافته و مطرح نبود.ذكر اين نكته لازم است كه بت پرستي سومريان با نوع بت پرستي اكديان وآشوريان فرق اساسي داشته است.

 اعتقادات ديني سومريان و ايلاميان وخلقهاي آسياني از يكسوي يادآور اعتقادات شامانيستي اجدادترك آسيايي شان و از سوي ديگر احتمالا ،پايه تصورات زرتشتي است كه در اعصار بعد در آذربايجان پديد آمد.گويي اديان مذكوررا خلقهايي كه قرابت نژادي داشته اندآفريده اند.

هركدام از شهرهاي سومري خدايي(ربه النوعي) متفاوت داشته است كه از اين لحاظ شباهت بلامنازعي با وضعيت هزاره اول قبل از ميلاد آذربايجان كه زمان حكومت ماننا ها و قبل از تشكيل فدراسيون ماد است دارد.

كه در فصل تاريخ قديم آذربايجان به تفضيل به اين موضوع خواهيم پرداخت.

علاوه بر خدايگان مجزايي كه مختص هر شهر سومري بوده است سه ربه النوع مشترك نيزداشته اند:

1-      آنو – فرمانرواي آسمانها

2-      بئل – خداي زمين

3-      اآ – خداي دره عميق

خدايان مذكور الهه روح هاي پاك ونجيب بودند وسومريان براي در امان ماندن از ارواح خبيث ،عفريت و ديو قرباني نموده و نذرونيازمي كردند.به بيان ديگر ايشان به مثابه تعليمات دين زرتشت به دونيروي خير وشر اعتقادداشتند،آنها به روح وغلبه نهايي خير برشر اعتقادداشته و براي در امان ماندن از شر قرباني مي كردند. بعضي از خدايان داراي زوجه بودند وبسياري از ربه النوعها نيز داراي پدري از جنس خدا بودند.

از نظر سومريان،خداوندان نيز چون انسان داراي غضب،شهوت،سنگ دلي،عشق،نفرت وساير صفات بودندومانند روحانيان زرتشتي خادمان ديني سومري نيز ارج وقرب فراواني درتوده هاي مردم داشتند.

سومريان اعتقادداشتندكه خدايان نيز چون شاهان زندگي توام با رفاه و آسايش دارندبه اين دليل عبادتگاهايشان را مزين به اشياء قيمتي و جواهرات ووسايل زينتي مي كردندكه شباهتي تام با آتشكده هاي زرتشتي داشته است.

آنان بزرگ شهررا “پاتئسي” مي ناميدندواعتقادداشتند كه او به نيابت از خدايان به رتق وفتق امور شهر مي پردازد.

قبل از ايجاد امپراطوري ماد در خاك كنوني آذربايجان در زمان مانناها وضعيتي مشابه در آن منطقه حاكم بوده است ودر شاهنشاهي هاي كوچك ماننايي، فردي بالاي هرم قدرت بوده است كه علاوه بر قدرت سياسي دولت شهر، مانند پاتئسي رهبر ديني خلق و فرمانده ارتش نيز محسوب ميشده است.

چنانچه ملاحظه فرموديد ميان تصورات ديني وشيوه حكومتي سومريان و مانناهاي معاصرشان كه در خاك آذربايجان كنوني ميزيستند قرابت بسياري است از سوي ديگر شباهتهاي غيرقابل انكاري با اعتقادات مذهبي وسيستم اداري وديواني زرتشتي و سومريان ومانناها وجوددارد.

بدين ترتيب بدليل تفاوت عمده خلقهاي همسايه با اين ملل، ميتوان ادعاي هم نژاد بودن آنها را ادعا نمود.

 اصل ومنشاء سومريان- صفحه ??كتاب

 

چنانجه در بالا اشاره شد،سومريان و ملل متاخرآنها چون عيلاميان ،تقريبا چهارهزارسال قبل يكي بعدازديگري ازطريق قفقازبا گذراز خاك آذربايجان وارد خاك كنوني عراق و خوزستان شده ، تمدنهاي باشكوهي كه تاريخ بشر تابدان روز برخود نديده بودرا بنا نهادند.

سوال اساسي اينست كه آيا ورودسومريان وايلاميان از آسياي ميانه ،سرزمين مادري تركان، به جلگه خوزستان وجنوب عراق برچه مبنايي از مستندات تاريخي استواراست؟

بررسي ها وتحقيقات علمي عموم تاريخدانان از ازمنه قديم تا عصر حاضر مبين اين مطلب است كه سومريان ودر تعاقب آنهاعيلاميان با مهاجرت عظيمشان ازآسياي ميانه وگذراز خاك قفقازوآذربايجان درجنوب عراق ، خوزستان كنوني، خاك لرستان وطرفين زاگرس سكني گزيدند.

اشياي يافته شده متعلق به اين دو ملت در مناطق يادشده قرابت ويكساني غيرقابل اغماضي با اشياء يافته شده متعلق به همان اعصار در اطراف عشق آباد وشمال خراسان ،نيز مناطق نزديك آسياي ميانه در غربي ترين نقطه اش دارد.

كنكاشها وبررسي هاي باستان شناسي، هنرهاي منقوش بر اشياءو نوع ساخت اشياء، متخصصان امررا بطور قطع براينكه منشاء اين ملل با آسياي ميانه ارتباط دارد متقاعد ساخته است.

حسن پيرنيا درآنجا كه درمورداصل ومنشاء سومريان وعيلاميان بحث مي كندبا بيان نظرات مختلف درمورد اين ملل چنين مي نگارد:

” ...لاكن اكنون براين باورندكه ،قبل از ورود فرزندان سام(ساميان .م) به اينجا(بين النهرين.م)،سومريان خاك ساحلي شمال خليج فارس رابه تصرف خوددرآورده بودند(نظريه سومر شناس معروف كينگ .م).درمورد منشاء اكديان وسومريان لازم است ذكرشودبخاطر يافته شدن اشيائي چون سفال، ظروف سنگي،سلاحهاي مسي ومواردبسيارديگر نزديك عشق آباد(تپه كورنگ.م)،استرآباد(كورگان آنو.م)ودره گز كه شباهت غيرقابل انكاري در شيوه ساخت با نوع اشياء ايلامي داردنيز گلدان طلايي كه نقش قيافه سومري برآن نقش بسته است ،بسياري بر اين باورندكه ارتباط غيرقابل انكاري بين تمدن عيلامي و شمال خزر(منظور آسياي ميانه.م)وجودداردوشايد سومريان ازشمال به ساحل غربي خليج فارس و جلگه بابل واردشده اند.

به هرحال با تحقيقات وكندوكاوي كه باستان شناسان آمريكايي در يكي از شهرهاي منسوب به سومريان بنام “نيب پور”داشته اند سياهه سلاله هاي پادشاهي سومريان بدست آمد كه موجوديت بلامنازع سومريان را تا سه هزارسال قبل ازميلاد تاييدنمود،بنحوي كه بابل به عنوان مركز مدنيت سومري شناخته شد.”)پيرنيا ج1،ص113-114)

عين اين مطالب دركتاب حقوق تاريخي علي پاشا صالح نقل شده است.(حقوق تاريخ،علي پاشا،ص90)

اكثر متخصصين سومرشناس اروپايي به اين مطلب كه منشاء سومريان به احتمال زياد از آسياي ميانه است صحه مي گذارند.

مولفان حقوق تاريخي دانشكده هاميلتون Hamilton بطوربسيار صريحي براينكه سومريان غيرسامي بوده واز اقوام منسوب به آسياي ميانه هستند اذعان دارند.(حقوق تاريخي ،علي پاشا ،ص 96).

براساس كتابهاي كهن مكتوب بني اسرائيل شهر بابل قديمي ترين سرزميني است كه بشر برآن زيسته وتمدن آفريده است.
اصل ومنشاء سومريان- صفحه ??كتاب

 

چنانجه در بالا اشاره شد،سومريان و ملل متاخرآنها چون عيلاميان ،تقريبا چهارهزارسال قبل يكي بعدازديگري ازطريق قفقازبا گذراز خاك آذربايجان وارد خاك كنوني عراق و خوزستان شده ، تمدنهاي باشكوهي كه تاريخ بشر تابدان روز برخود نديده بودرا بنا نهادند.

سوال اساسي اينست كه آيا ورودسومريان وايلاميان از آسياي ميانه ،سرزمين مادري تركان، به جلگه خوزستان وجنوب عراق برچه مبنايي از مستندات تاريخي استواراست؟

بررسي ها وتحقيقات علمي عموم تاريخدانان از ازمنه قديم تا عصر حاضر مبين اين مطلب است كه سومريان ودر تعاقب آنهاعيلاميان با مهاجرت عظيمشان ازآسياي ميانه وگذراز خاك قفقازوآذربايجان درجنوب عراق ، خوزستان كنوني، خاك لرستان وطرفين زاگرس سكني گزيدند.

اشياي يافته شده متعلق به اين دو ملت در مناطق يادشده قرابت ويكساني غيرقابل اغماضي با اشياء يافته شده متعلق به همان اعصار در اطراف عشق آباد وشمال خراسان ،نيز مناطق نزديك آسياي ميانه در غربي ترين نقطه اش دارد.

كنكاشها وبررسي هاي باستان شناسي، هنرهاي منقوش بر اشياءو نوع ساخت اشياء، متخصصان امررا بطور قطع براينكه منشاء اين ملل با آسياي ميانه ارتباط دارد متقاعد ساخته است.

حسن پيرنيا درآنجا كه درمورداصل ومنشاء سومريان وعيلاميان بحث مي كندبا بيان نظرات مختلف درمورد اين ملل چنين مي نگارد:

” ...لاكن اكنون براين باورندكه ،قبل از ورود فرزندان سام(ساميان .م) به اينجا(بين النهرين.م)،سومريان خاك ساحلي شمال خليج فارس رابه تصرف خوددرآورده بودند(نظريه سومر شناس معروف كينگ .م).درمورد منشاء اكديان وسومريان لازم است ذكرشودبخاطر يافته شدن اشيائي چون سفال، ظروف سنگي،سلاحهاي مسي ومواردبسيارديگر نزديك عشق آباد(تپه كورنگ.م)،استرآباد(كورگان آنو.م)ودره گز كه شباهت غيرقابل انكاري در شيوه ساخت با نوع اشياء ايلامي داردنيز گلدان طلايي كه نقش قيافه سومري برآن نقش بسته است ،بسياري بر اين باورندكه ارتباط غيرقابل انكاري بين تمدن عيلامي و شمال خزر(منظور آسياي ميانه.م)وجودداردوشايد سومريان ازشمال به ساحل غربي خليج فارس و جلگه بابل واردشده اند.

به هرحال با تحقيقات وكندوكاوي كه باستان شناسان آمريكايي در يكي از شهرهاي منسوب به سومريان بنام “نيب پور”داشته اند سياهه سلاله هاي پادشاهي سومريان بدست آمد كه موجوديت بلامنازع سومريان را تا سه هزارسال قبل ازميلاد تاييدنمود،بنحوي كه بابل به عنوان مركز مدنيت سومري شناخته شد.”)پيرنيا ج1،ص113-114)

عين اين مطالب دركتاب حقوق تاريخي علي پاشا صالح نقل شده است.(حقوق تاريخ،علي پاشا،ص90)

اكثر متخصصين سومرشناس اروپايي به اين مطلب كه منشاء سومريان به احتمال زياد از آسياي ميانه است صحه مي گذارند.

مولفان حقوق تاريخي دانشكده هاميلتون Hamilton بطوربسيار صريحي براينكه سومريان غيرسامي بوده واز اقوام منسوب به آسياي ميانه هستند اذعان دارند.(حقوق تاريخي ،علي پاشا ،ص 96).

براساس كتابهاي كهن مكتوب بني اسرائيل شهر بابل قديمي ترين سرزميني است كه بشر برآن زيسته وتمدن آفريده است.
اصل ومنشاء سومريان- صفحه ??كتاب

 

چنانجه در بالا اشاره شد،سومريان و ملل متاخرآنها چون عيلاميان ،تقريبا چهارهزارسال قبل يكي بعدازديگري ازطريق قفقازبا گذراز خاك آذربايجان وارد خاك كنوني عراق و خوزستان شده ، تمدنهاي باشكوهي كه تاريخ بشر تابدان روز برخود نديده بودرا بنا نهادند.

سوال اساسي اينست كه آيا ورودسومريان وايلاميان از آسياي ميانه ،سرزمين مادري تركان، به جلگه خوزستان وجنوب عراق برچه مبنايي از مستندات تاريخي استواراست؟

بررسي ها وتحقيقات علمي عموم تاريخدانان از ازمنه قديم تا عصر حاضر مبين اين مطلب است كه سومريان ودر تعاقب آنهاعيلاميان با مهاجرت عظيمشان ازآسياي ميانه وگذراز خاك قفقازوآذربايجان درجنوب عراق ، خوزستان كنوني، خاك لرستان وطرفين زاگرس سكني گزيدند.

اشياي يافته شده متعلق به اين دو ملت در مناطق يادشده قرابت ويكساني غيرقابل اغماضي با اشياء يافته شده متعلق به همان اعصار در اطراف عشق آباد وشمال خراسان ،نيز مناطق نزديك آسياي ميانه در غربي ترين نقطه اش دارد.

كنكاشها وبررسي هاي باستان شناسي، هنرهاي منقوش بر اشياءو نوع ساخت اشياء، متخصصان امررا بطور قطع براينكه منشاء اين ملل با آسياي ميانه ارتباط دارد متقاعد ساخته است.

حسن پيرنيا درآنجا كه درمورداصل ومنشاء سومريان وعيلاميان بحث مي كندبا بيان نظرات مختلف درمورد اين ملل چنين مي نگارد:

” ...لاكن اكنون براين باورندكه ،قبل از ورود فرزندان سام(ساميان .م) به اينجا(بين النهرين.م)،سومريان خاك ساحلي شمال خليج فارس رابه تصرف خوددرآورده بودند(نظريه سومر شناس معروف كينگ .م).درمورد منشاء اكديان وسومريان لازم است ذكرشودبخاطر يافته شدن اشيائي چون سفال، ظروف سنگي،سلاحهاي مسي ومواردبسيارديگر نزديك عشق آباد(تپه كورنگ.م)،استرآباد(كورگان آنو.م)ودره گز كه شباهت غيرقابل انكاري در شيوه ساخت با نوع اشياء ايلامي داردنيز گلدان طلايي كه نقش قيافه سومري برآن نقش بسته است ،بسياري بر اين باورندكه ارتباط غيرقابل انكاري بين تمدن عيلامي و شمال خزر(منظور آسياي ميانه.م)وجودداردوشايد سومريان ازشمال به ساحل غربي خليج فارس و جلگه بابل واردشده اند.

به هرحال با تحقيقات وكندوكاوي كه باستان شناسان آمريكايي در يكي از شهرهاي منسوب به سومريان بنام “نيب پور”داشته اند سياهه سلاله هاي پادشاهي سومريان بدست آمد كه موجوديت بلامنازع سومريان را تا سه هزارسال قبل ازميلاد تاييدنمود،بنحوي كه بابل به عنوان مركز مدنيت سومري شناخته شد.”)پيرنيا ج1،ص113-114)

عين اين مطالب دركتاب حقوق تاريخي علي پاشا صالح نقل شده است.(حقوق تاريخ،علي پاشا،ص90)

اكثر متخصصين سومرشناس اروپايي به اين مطلب كه منشاء سومريان به احتمال زياد از آسياي ميانه است صحه مي گذارند.

مولفان حقوق تاريخي دانشكده هاميلتون Hamilton بطوربسيار صريحي براينكه سومريان غيرسامي بوده واز اقوام منسوب به آسياي ميانه هستند اذعان دارند.(حقوق تاريخي ،علي پاشا ،ص 96).

براساس كتابهاي كهن مكتوب بني اسرائيل شهر بابل قديمي ترين سرزميني است كه بشر برآن زيسته وتمدن آفريده است.
اصل ومنشاء سومريان- صفحه ??كتاب

 

چنانجه در بالا اشاره شد،سومريان و ملل متاخرآنها چون عيلاميان ،تقريبا چهارهزارسال قبل يكي بعدازديگري ازطريق قفقازبا گذراز خاك آذربايجان وارد خاك كنوني عراق و خوزستان شده ، تمدنهاي باشكوهي كه تاريخ بشر تابدان روز برخود نديده بودرا بنا نهادند.

سوال اساسي اينست كه آيا ورودسومريان وايلاميان از آسياي ميانه ،سرزمين مادري تركان، به جلگه خوزستان وجنوب عراق برچه مبنايي از مستندات تاريخي استواراست؟

بررسي ها وتحقيقات علمي عموم تاريخدانان از ازمنه قديم تا عصر حاضر مبين اين مطلب است كه سومريان ودر تعاقب آنهاعيلاميان با مهاجرت عظيمشان ازآسياي ميانه وگذراز خاك قفقازوآذربايجان درجنوب عراق ، خوزستان كنوني، خاك لرستان وطرفين زاگرس سكني گزيدند.

اشياي يافته شده متعلق به اين دو ملت در مناطق يادشده قرابت ويكساني غيرقابل اغماضي با اشياء يافته شده متعلق به همان اعصار در اطراف عشق آباد وشمال خراسان ،نيز مناطق نزديك آسياي ميانه در غربي ترين نقطه اش دارد.

كنكاشها وبررسي هاي باستان شناسي، هنرهاي منقوش بر اشياءو نوع ساخت اشياء، متخصصان امررا بطور قطع براينكه منشاء اين ملل با آسياي ميانه ارتباط دارد متقاعد ساخته است.

حسن پيرنيا درآنجا كه درمورداصل ومنشاء سومريان وعيلاميان بحث مي كندبا بيان نظرات مختلف درمورد اين ملل چنين مي نگارد:

” ...لاكن اكنون براين باورندكه ،قبل از ورود فرزندان سام(ساميان .م) به اينجا(بين النهرين.م)،سومريان خاك ساحلي شمال خليج فارس رابه تصرف خوددرآورده بودند(نظريه سومر شناس معروف كينگ .م).درمورد منشاء اكديان وسومريان لازم است ذكرشودبخاطر يافته شدن اشيائي چون سفال، ظروف سنگي،سلاحهاي مسي ومواردبسيارديگر نزديك عشق آباد(تپه كورنگ.م)،استرآباد(كورگان آنو.م)ودره گز كه شباهت غيرقابل انكاري در شيوه ساخت با نوع اشياء ايلامي داردنيز گلدان طلايي كه نقش قيافه سومري برآن نقش بسته است ،بسياري بر اين باورندكه ارتباط غيرقابل انكاري بين تمدن عيلامي و شمال خزر(منظور آسياي ميانه.م)وجودداردوشايد سومريان ازشمال به ساحل غربي خليج فارس و جلگه بابل واردشده اند.

به هرحال با تحقيقات وكندوكاوي كه باستان شناسان آمريكايي در يكي از شهرهاي منسوب به سومريان بنام “نيب پور”داشته اند سياهه سلاله هاي پادشاهي سومريان بدست آمد كه موجوديت بلامنازع سومريان را تا سه هزارسال قبل ازميلاد تاييدنمود،بنحوي كه بابل به عنوان مركز مدنيت سومري شناخته شد.”)پيرنيا ج1،ص113-114)

عين اين مطالب دركتاب حقوق تاريخي علي پاشا صالح نقل شده است.(حقوق تاريخ،علي پاشا،ص90)

اكثر متخصصين سومرشناس اروپايي به اين مطلب كه منشاء سومريان به احتمال زياد از آسياي ميانه است صحه مي گذارند.

مولفان حقوق تاريخي دانشكده هاميلتون Hamilton بطوربسيار صريحي براينكه سومريان غيرسامي بوده واز اقوام منسوب به آسياي ميانه هستند اذعان دارند.(حقوق تاريخي ،علي پاشا ،ص 96).

براساس كتابهاي كهن مكتوب بني اسرائيل شهر بابل قديمي ترين سرزميني است كه بشر برآن زيسته وتمدن آفريده است.

بو مطاليبي پرفسور ذهتابينين (ايران تورك لرينين اسكي تاريخي )كيتابيندان سئچميشم.



بؤلوم : ايران توركلرينين اسكي تاريخي




بلاقا گؤره

سلام
من سعيد آسماني سهلان آديندا بير اوغلانام تبريزين سهلان (ساغلان)كندينده دونيايه گوز آچميشام حسابداري ريشته سينده ليسانس آْليپ و ايندي تبريزين شيركتلرينين بيرينده حسابدارام،بو بلاگدا چاليشاجاغام اؤز ديليمده اؤز كلوتوروموزدا و گنيش تاريخيميزده دير لي يازيلار يازام.
یارپاق لار
آختاریش

سایغاج
ایندی بلاق دا :
بوتون گؤروش لر :
بو گونون گؤروشو :
دونه نین گؤروشو :
بو آیین گؤروشو :
باخیش لار :
یازی لار :
یئنیله مه چاغی :